عدالت خواهان

نامه یک زندانی زیر حکم اعدام: «مرگ متعلق به خداست! آدمها به چه حق در این امر دخالت میکنند؟»




انسانها در برابر شنیدن خبر اعدام واکنشهای متفاوتی دارند؛ بسیاری از ما وقتی اخبار «اعدام» را می خوانیم، بی تفاوت از کنار آن می گذریم یا میگوییم خدا را شکر از خانواده من نیست! عده ای دیگر با یک آه و «لعنت به بانیان» از روی خبر رد می شویم و عده ای هم خود را برای پایان دادن به این چرخه ظلم و رساندن صدای زندانیان مسئول میدانیم و دست به کار میشویم.

اما هیچکدام از این سه دسته، قادر نیستند احساس یک زندانی زیر حکم اعدام را آنطور که هست درک کنند.

متاسفانه در ایران تحت حاکمیت آخوندهایی که خود را جای خدا نشانده اند، هزاران انسان در همین لحظه زیر حکم اعدام هستند، بسیاری هموطنان بدون ارتکاب به هیچ جرمی به اعدام محکوم شده اند و بسیاری بصورت بلاتکلیف و بدون اینکه مطمئن باشند آفتاب فردا را خواهند دید یا نه سالهای متمادی در زیر حکم اعدام بسر می برند که خود داستان جداگانه ای از شکنجه روحی زندانیان است.

یک زندانی زیر حکم اعدام که سالها مرگ را زندگی کرده است، در نامه ای از این حکم شوم و ضدانسانی نوشته و در پایان این سوال را پیش روی خواننده میگذارد که «مرگ متعلق به خداست! آدمها به چه حق در این امر دخالت میکنند؟»

تلاش ما در کانون حقوق بشری نه به زندان – نه به اعدام این است که علاوه بر رساندن صدای زندانیان در زیر حکم اعدام، تمام تلاشمان را برای توقف و لغو این حکم شوم و ضدانسانی بعمل بیاوریم.
در اینجا نامه یک زندانی زیر حکم اعدام را می خوانید؛

براستی بساط اعدام هنگامی که آنجاست افراخته و پابرجا، اثراتی دارد که وهم انگیز است، شخص تا گیوتین و چوبه دار را به چشم خود ندیده است، می تواند تاحدی به مجازات اعدام بی اعتنا باشد عقیده ای اظهار نکند از (آری یا نه) چیزی نگوید، اما همین که یکدفعه ببیندش تکانی که بر او وارد می آید شدید است، باید تصمیم گیرد، طرفدار یا مخالفش شود.

بعضی «اشخاص» مانند دومسیر؛ به خوبی می ستایندش و بعضی دیگر چون؛ بیکاری؛ زبان به لعن میگشایند. گیوتین تکائف قانون است؛ این قصاص نامیده میشود. بی طرف نیست و به ما نیز اجازه نمی دهد که بی طرف بمانیم، هرکس که به آن بنگرد با اسرارآمیز ترین لرزشها مرتعش میشود. همه مسائل اجتماعی علامت استفهامشان را پیرامون این ساطور مهیب نصب کرده اند.

بساط اعدام رویا است، یک مکانیک بی جان نیست که از چوب وطناب و آهن ساخته شده باشد، به نظر می رسد که یک قسم موجود باشد که نمی دانم چه ابتکار مجهولی دارد، می توان گفت که این چوب بندی می بیند و این ماشین می شنود و این مکانیک می فهمد که این چوب، این آهن و این طنابها چیزی می طلبند؛

دستگاه اعدام در یک رویای هولناکی که حضورش جان را در آن می افکند مخوف و مخلوط با عمل خود جلوه گر می شود، دستگاه اعدام همدست جلاد است، میدرد، گوشت می خورد، خون می آشامد، دستگاه اعدام غولی است که بدست قاضی و نجار ساخته شده است، شبحی است که پنداری با یک نوع حیات وحشت آور مرکب از همه مرگهایی که داده است زندگی میکند.

هرکس که از نزدیک این عمل را دیده است گمان نمیکند که این کار چنین وحشیانه باشد.

اعدام گناهی بزرگ است که قاتل (قاضی) چنان در «قوانین الهی» غوطه ور افتاده است که متوجه قوانین بشری نمی شود…

مرگ جز به خداوند متعلق نیست… «آدمیان» به چه حق در این امر دخالت می کنند! ….

***

شایان ذکر است بر اساس گزارش سالانه عفو بین الملل بیش از دو سوم کشورهای جهان (۱۴۴ کشور) اکنون مجازات اعدام را در قانون لغو یا در عمل متوقف کرده‌اند. اما ماشین اعدام در ایران هر روز سرعت بیشتری می گیرد و با ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی و ریاست اژه ای بر قوه قضائیه، ماشین اعدام سرعت تازه ای گرفته است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

اعدام یک زندانی و انتقال ۵ زندانی دیگر به سلول انفرادی جهت اجرای حکم

  به گزارش کانون حقوق بشر ایران، جمعه ۷اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۳، یک زندانی، بامداد ۵ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۳، در زندان ساوه اعدام شد. این زندانی یاور امی...